ی بهار من ای نگار من
بیا بیا بنشین ببرم
که بی تو از خود بیخبرم
تو راحت جانی
می به جام تو
غم به کام من
به ساغری بنشان شررم
بیا بیا بنشبن ببرم
به عهد و پیمانی
میسوزد همه پیکر من
بنشان با لبت اخگرمن
بشکن ساغر می به سر من
که نشنوی فریاد مرا
چو برکنی بنیاد مرا
زجور و بیدادی
چو جام جانم را شکنی
اگر نظر برما فکنی
چه جای فریادی
ای ساقی گل سیما
بنما کرمی با ما
یک جرعه شرابی ما را
مست از می نابم کن
از باده خرابم کن
پر کن قده مینا را
ماییم و گدا یک خانه می
شد این دل ما ویرانه می
بنگر به دل بشکسته ما
در پای خود مستانه می
با ما مستی آه
با ما مستی ها تا کی
بیا بیا بنشین ببرم
که بی تو از خود بی خبرم
تو راحت جانی
به ساغری بنشان شررم
بیا بیا بنشین ببرم
به عهد و پیمانی
پخش آنلاین دانلود آهنگ محسن موسوی به نام ای بهار من متن آهنگ